محل تبلیغات شما

اما امید، یک رشته نامرئی بود که از آهنگ کلام کسی تو ی مغزم تنیده شد و از شوره زار دل ،به سان جوانه ای سر بر آورد و این فاطمه بیچاره آفتاب شد و  تابید،باران شد و بارید و خاک شد  و ریشه هایش راپی گرفت.من آدم امیدهای بی کرانم 

پارسایی و سلامت هوسم بود ولی...

آدم امید های بیکران

مثلث کارپمن ایرانیان

آدم ,بارید ,خاک ,شد  ,تابید،باران ,و  ,و بارید ,شد و ,بارید و ,و خاک ,خاک شد 

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها